- پیش گیری
عمل پیش گیر، دفع، جلوگیری
معنی پیش گیری - جستجوی لغت در جدول جو
- پیش گیری
عمل پیش گیر جلوگیری دفع، منع سرایت مرض از پیش تقدم بحفظ صیانت حفظ صحت جلو مرض گرفتن
- پیش گیری
جلوگیری کردن، پیش از بروز بیماری اقدام کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جلوگیری، در پزشکی هر نوع اقدامی که طبیب یا مامور بهداری برای جلوگیری از بروز مرض انجام بدهد
که پیش گیرد، که مانع آید، که پیش گیری کند، که جلوگیر آید،
پیش بند، پیش دامن، لنگ، فوطه، منشفه، لنگ که از کمر تا پایین بندند از جلو
پیش بند، پیش دامن، لنگ، فوطه، منشفه، لنگ که از کمر تا پایین بندند از جلو
آنکه پیش گیردکسی که جلوگیری کند آنکه مانع آید، پیش بند پیش دامن، لنگی که از کمر تا پایین بندند از جلو فوطه
چون پدر برای کسی دلسوزی کردن، چون پدر برای کسی دلسوزی کردن
